یاعدتی عند شدتی!
این روزها که دائما شکایت میکنم
و از دست روزگاری که جفا دارد و آدمها که وفا ندارند نق میزنم
و تا مرز دق پیش میروم؛
باید در دقیقهها دنبال حقیقتی چون تو بگردم؛
همه چیز سراب است!
روزگار، دنیا، مردم...
آن لحظهها که از همه بریدم و در پی هر وعده و وعید دویدم
و به چیزی جز ناامیدی نرسیدم
اما...
در نزدیکی آخر خط، تو به فریادم رسیدی، تو از این پای زخمی بند رنج را بریدی.
در ذهنم تکرار میکنم: «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ؟»
خدایا، پروردگارا، چه کسی غیر تو دارم؟!
در همه سختیها در شوربختیها، در همه رنجها، بهترین گنج تویی؛
آرامش این روزهای آشوب تویی...
+ نوشته شده در ساعت توسط م.خ
|